سلام بر ابراهیم
استاد، شما چرا زحمت کشیدید؟ ما خوب می‌شدیم خدمتتان می‌آمدیم.
کد خبر: ۴۳۴۹۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۲۰

داداش جون،‌ آدم باید کاسبی حلال داشته باشه با پول حرام به هیچ جایی نمی‌رسی. چقدر سرمایه داشتی که از بین رفته؟
کد خبر: ۴۳۴۱۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۹

همین ماشین می‌تونه مارو بزنه زمین. می‌تونه ما رو از همه چیز دور کنه. از خدا، از مردم و ... همین فردا ماشین رو می‌دم به یکی دیگه.
کد خبر: ۴۳۴۱۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۸

جمعیتی داخل دانشگاه شعار می‌دادند. نگاهم به روبروی درب افتاد. ابراهیم و جواد افراسیابی و رضا گودینی کنار هم با عصبانیت ایستاده و به درب دانشگاه نگاه می‌کردند.
کد خبر: ۴۳۲۱۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۶

تلو تلو می‌خورد و به سمت خانه می‌رفت. کاملاً مشخص بود که حسابی نجاست خورده و حالش بد است. به نزدیک ما که رسید،‌ یکدفعه افتاد توی جوب!
کد خبر: ۴۳۲۱۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۳

هر بار که او را می‌دیدیم با یک مشت پسته و بادام به سراغ ما می‌آمد. خیلی ما را تحویل می‌گرفت. بعد متوجه شدم که با همه اینگونه است.
کد خبر: ۴۳۲۱۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۱

یک پیت حلبی توی جوی آب افتاده بود و همینطور که می‌رفت،‌ سروصدا ایجاد می‌کرد. رفتم و از داخل جوی آب برداشتم تا صدایش مردمی که خواب هستند را اذیت نکند
کد خبر: ۴۲۹۹۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۹

خیلی‌ها حسرت موها و تیپ ظاهری من را داشتند. ابراهیم نیز خیلی زیبا بود اما ... یکبار که پیش هم نشسته بودیم، دوباره حرف از مدل‌ موهای من شد. ابراهیم جمله‌ای گفت که فراموش نمی‌کنم: «نعمتی که خدا به تو داده را به رخ دیگران نکش»
کد خبر: ۴۲۹۹۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۸

دستم را مشت کردم و با خودم گفتم با یک مشت او را می‌کشم اما تا در مقابلش قرار گرفتم، یکباره دلم برایش سوخت.
کد خبر: ۴۲۹۹۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۷

استادکار من که از بستگان دور ما بود، یکباره با موتور جلوی ما آمد و با عصبانیت گفت: حالا جرأت کردی سرکار نیای و دنبال دوست و رفیق بری؟ بعد پیاده شد و جلوی ما آمد. او که ابراهیم را نمی‌شناخت، یکباره کشیده محکمی زد تو صورت ابراهیم! من هم با خودش برد توی محل کار و ...
کد خبر: ۴۲۹۹۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۶

تربیت کردن ابراهیم به‌صورت غیرمستقیم بود. مثلاً هربار که با هم بودیم و یک فقیر می‌دید، پول را به من می‌داد تا به فقیر بدهم. اینطوری خودش گرفتار ریا نمی‌شد و به ما هم درس برخورد با فقیر می‌داد.
کد خبر: ۴۲۹۹۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۵

پشت میز که نشستم احساس غرور بهم دست داد. گفتم اینطوری از مردم دور می‌شم. برای همین صندلی خودم را آوردم این طرف تا به مردم نزدیک‌تر باشم.
کد خبر: ۴۲۹۹۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۴

در ایام جنگ معلمی داشتم که خیلی بر من و همکلاسی‌ها تأثیر داشت. بسیاری از شاگردان او اهل نماز و جبهه و ... شدند. یک روز به ایشان گفتم: خدا را شکر که شما معلم ما هستید. دبیر ما گفت: دعایش را به جان شهید ابراهیم هادی کنید.
کد خبر: ۴۲۹۹۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۳

زمانی که هنوز چراغ روشن نشده بود، هیئت را ترک می‌کرد!! علت این کار او را بعدها فهمیدم. وقتی که شاهد بودم دوستان هیئتی، بعد از هیئت مشغول شوخی و خنده و ... می‌شدند و به تعبیری بیشتر اندوخته معنوی خود را از دست می‌دهند.
کد خبر: ۴۲۸۸۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۲

هنوز حرفش تمام نشده بود که ابراهیم زیر دو خم او را گرفت و از روی زمین بلندش کرد! یک دور بر روی تشک چرخید و او را به زمین زد و روی پُل نگه داشت. لحظاتی بعد، قلیپور ضربه فنی شد.
کد خبر: ۴۲۸۸۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۱

با تعجب گفتم: داش ابرام، سرت چی شده؟ دستی به سرش کشید با دهانی که به سختی باز می‌شد، گفت: «می‌دانی چرا گلوله جرات نکرد وارد سرم شود؟» گفتم: چرا؟ ابراهیم لبخندی زد و گفت: «گلوله خجالت کشید وارد سرم بشود، چون پیشانی بند یا مهدی (عج) به سرم بسته بودم.»
کد خبر: ۴۲۸۸۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۳۱

ابراهیم چهار دست لباس زیر تهیه کرد و یکی یکی اسرای عراقی را به حمام فرستاد تا تمیز شوند. عصر همان روز ابراهیم به پادگان ابوذر رفت. همان موقع یک خودرو برای انتقال اسرا به محل استقرار ما آمدند. اسرای عراقی گریه می‌کردند و نمی‌رفتند! مرتب هم اسم ابراهیم را صدا می‌کردند.
کد خبر: ۴۲۸۸۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۳۰

هروقت وارد زورخانه می‌شدم ابراهیم بلند می‌گفت‌:« سلامتی سیادات صلوات» بعد هم تا من وارد گود نمی‌شدم، خودش وارد نمی‌شد.
کد خبر: ۴۲۸۰۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۸

تفاوت ابراهیم با بقیه این بود که برای تمام افراد محل، به‌خصوص جوانان و دوستانش دل می‌سوزاند.
کد خبر: ۴۲۷۴۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۷

برای این دوستان ما شبهاتی پیش آمده، اینها بخاطر جو بدی که در مدرسه در مورد شخص آیت‌الله بهشتی وجود دارد سوالاتی دارند. من گفتم شما که اطلاعات بیشتری داری در این موضوع صحبت کنی.
کد خبر: ۴۲۵۵۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۶