تاثیر نیروهای خارجی اشغالگر در گسترش قحطی و نابسامانی

0:01 - 21 مرداد 1400
کد خبر: ۷۴۸۷۹۷
دسته بندی: سیاست
قحطی بزرگ ۱۹۱۹ - ۱۹۱۷، بی‌تردید بزرگ‌ترین فاجعه تاریخ ایران و بسیار فراتر از همه فجایع پیش از خود بوده است. کتاب «قحطی بزرگ» نشان می‌دهد ۸ تا ۱۰ میلیون ایرانی، ۴۰ تا ۵۰ درصد کل جمعیت ایران، در اثر گرسنگی و مرض‌های ناشی از آن و سوء تغذیه از میان رفته‌اند.

 - با وجود بی‌طرفی ایران در جنگ جهانی اول، در طول این جنگ به ضربات و خسارت جبران ناپذیری بر پیکره میهن و ملت ما وارد آمد. ورود بی‌محابای قوای بیگانه و نیروهای متخاصم به خاک ایران در فقدان یک دولت قوی و متمرکز و دارایی سامانه اداری کارآمد، هرج و مرج و ناامنی و پراکندگی و بی‌ثباتی را دامن زده و به تشدید ضعف دولت مرکزی و ضخامت حال و وضع اقتصادی و اجتماعی مردم ایران انجامید. در نتیجه ایران بی‌طرف که با هیچ کشوری در جنگ نبود، تقریباً به اندازه یک کشور در حال جنگ خسارات و خرابی تحمل کرد.

در میان آن همه نابسامانی و بدبختی، بروز قحطی بزرگ و فراگیر در ایران مزید بر علت شد. قحطی‌ای که علاوه بر خشکسالی چند ساله، حضور نیرو‌های بیگانه - به ویژه قوای انگلیس - در تشدید آن مؤثر و بلکه از علل اصلی آن بود؛ در نتیجه آن شمار زیادی از مردم ایران، در ابعادی باورنکردنی به ورطه مرگی هولناک افتادند.
 
کتاب «قحطی بزرگ» بازبینی و تکمیل شده کتاب نخست «محمدقلی مجد» درباره قحطی بزرگ ۱۹۱۹_۱۹۱۷ است که در ۲۰۰۳ منتشر شد.  در سلسله برش‌هایی، به بازخوانی این کتاب می‌پردازد.
 

***

گزارش‌های دیگر از سوء رفتار روس‌ها

معاصران، ارتش‌های خارجی اشغالگر ایران را درباره قحطی بسیار مقصر می‌شمارند. کفری در گزارشی با تاریخ ۱۷ اکتبر ۱۹۱۶، اوضاع وخیم کمبود ارزاق و گندم را به گردن روس‌ها و ترک‌ها می‌اندازد:
در سال‌های عادی دولت درصد بزرگی از مالیات‌ها را از گندم دریافت می‌کند، اما امسال مالیات بسیار اندکی گرد آمده است؛ و نیز، مناطق اصلی تامین کننده غله، یعنی نواحی همدان، سلطان آباد و کرمانشاه در اشغال عثمانی است و از این رو به هیچ وجه امکان دریافت گندم یا جو از آن مناطق وجود ندارد.

او همچنین می‌افزاید:
ارتش‌های روسیه و عثمانی مقدار قابل توجهی غله را ذخیره کرده اند و این خود دلیل دیگری برای بروز کمبود در بازار غله شده است.

طبیعت نیز سهم خود را داشته است: «علاوه بر این دلایل، بخش بزرگی از گندمی که در همسایگی تهران به دست می‌آید با حمله آفت خسارت دیده و محصول بسیار اندک بوده است» در نتیجه: «ماحصل همه این‌ها نان اندک و قیمت‌های سرسامآور بوده است.» نمونه‌ای از غارت عثمانی‌ها و روس ها، تاراج پیاپی شهر دولت آباد به دست این دو ارتش است. کشیش جرج اف. زوکلر اعمال ارتش عثمانی را پس از اشغال دوباره دولت آباد در فوریه ۱۹۱۷ چنین شرح می‌دهد:
علیرغم این واقعیت که به هر حال انضباط عثمانی‌ها عالی بود، آن‌ها برای خلاصی مردم از مصیبت هیچ کاری نکردند. از همان ابتدا، احتکار و ذخیره غله‌ای را که دستشان به آن می‌رسید آغاز کردند و آن‌ها را از اینجا بردند. بخش بزرگی از این کار به نام «کمک» برای رسیدن به هدف، به مردم تحمیل می‌شد. در جا‌هایی که گفته می‌شد مردم گرایش‌های ضد عثمانی داشتند، هر چه لازم بود تصرف می‌شد.
 
در انبار‌های مزارع را می‌شکستند و بدون کمترین توجهی به نظر مالک آن‌ها را تخلیه می‌کردند با انبار‌های کاه و علوفه نیز به همین شکل برخورد می‌شد. در روستا‌ها لباس‌ها و جوراب‌های پشمی را مصادره می‌کردند. پول بی‌‎ارزش عثمانی‌ها به نرخ شناور در گردش بود و هنگام فروش مجدد به کمتر از نصف بهای اولیه خریده می‌شد تا فشار مضاعفی بر دوش مردم باشد. از تمام بار‌هایی که از نقطه‌ای به نقطه دیگر، می‌رفت مالیات‌های سنگین، اخذ می‌شد. سراسر کشور به شدت خالی شده بود و اگر آن‌ها اندکی دیگر می‌ماندند، مصیبتی هولناک این منطقه را در برمی گرفت.

زوکلر پس از خروج ترک ها، از غارت بازار به دست روس‌ها هم گزارش می‌دهد.
روس‌ها در مازندران و گیلان نیز خرابی به بار آوردند. عین السلطنه می‌نویسد از هر نقطه‌ای که توانستند غله و برنج جمع آوری کردند و به روسیه حمل نمودند. دیگر این که در آمل آتش سوزی مهیبی روی داد که خانه و کاشانه مردم را ویران ساخت، ده هزار تن بی خانمان بیرون شهر گرسنه و عریان جمع شده و منتظر کمک دولت مرکزی بودند. دویست هزار کیسه برنج و مقدار معتنابهی مال التجاره و اثاث البیت آن‌ها طعمه آتش گردید. او می‌افزاید انگلیسی‌ها وعده دادند به نیرو‌های نظامی خود دستور داده اند در این شرایط غلات ایران را جمع آوری و احتکار نکنند، و همچنین قول دادند در رفع بحران به دولت ایران کمک کنند. در تابستان ۱۹۱۷ کالدول سفری به شمال ایران دارد و در قزوین، رشت و انزلی توقف می‌کند.
 
تلگرامی که از کالدول در ۶ اوت ۱۹۱۷ دریافت شده چنین است:
قشون روس در ایران بازار‌ها و دکان‌های همدان، قزوین، ارومیه و دیگر شهر‌های ایران را غارت و چپاول کرده اند. در برخی موارد بازار‌ها را آتش زده اند... دولت ایران بار دیگر خروج نیرو‌های روسیه را از ایران طلب کرده است.

او در گزارشی در همان تاریخ جزئیات دیگری نیز ذکر می‌کند:
در هر یک از این شهر‌ها تعداد زیادی از نیرو‌های روس دیده می‌شود، اما به نظر می‌رسد که میان آن‌ها بی نظمی حاکم است. هیچ سربازی به هیچ افسری سلام نمی‌دد و به طور کلی تمرد برقرار است.

او از یک تمرد گزارش می‌کند:
اخیراً هزار سرباز را از باکو برای خدمت در جبهه عثمانی ها، میان کرمانشاه و بغداد، اعزام کرده اند. آن‌ها هنگامی که به رشت می‌رسند و در می‌یابند که قرار است به کجا فرستاده شوند، از ادامه مسیر سرباز می‌زنند. این تنها یکی از موارد متعدد و مشابه است.

او از غارتگری سربازان روس خبر می‌دهد:
در این رابطه من باید شما را به تلگرام قبلی ام ارجاع دهم و بیفزایم که ارزش اموالی که در جریان غارت بازار‌ها در شهر‌های مختلف ایران به دست سربازان روس به سرقت رفته، سوخته و یا تخریب شده اند، میلیون‌ها دلار است.
کالدول گزارشی از آذربایجان با تاریخ جمعه ۶ ژوئیه ۱۹۱۷ را به قلم کنسول یدوک در ادامه می‌آورد که در آن آمده است: «سربازان روس بازار شهر ارومیه را غارت کرده و به آتش کشیده‌اند.»
 
پدوک می‌افزاید که «اوضاع در شهر (کاملاً) آشفته است» و در پایان می‌نویسد:
شنیده‌ام نیرو‌های قزاق از جبهه به اینجا -ساوجبلاغ- فرستاده شده‌اند و در باقی مانده سربازان روس، با آن که هیچ نشانی از بی نظمی‌های جدی -آن چنان که در ارومیه وجود داشت- دیده نمی‌شود، اما به نظر می‌رسد جمعی نسبتاً آشفته هستند.

کالدول درباره گستره قحطی در پاییز ۱۹۱۷ این طور شرح می‌دهد: «حضور شمار زیادی از نیرو‌های خارجی در ایران را دست کم سبب بخشی از اوضاع نابسامان جاری می‌دانند».
 
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *