رمان «شطرنج با ماشین قیامت» به چاپ بیست و سوم رسید

10:01 - 11 آبان 1399
کد خبر: ۶۷۰۳۳۴
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
رمان «شطرنج با ماشین قیامت» نوشته حبیب احمدزاده به چاپ بیست و سوم رسید.

- رمان «شطرنج با ماشین قیامت» یک اثر فلسفی اجتماعی درباره ‏ی سه روز از زندگی یک بسیجی هفده‌ساله در شهری است که توسط عراقی‌ها محاصره شده است. او دیده‌بان توپخانه است، اما به‌رغم میل باطنی‌اش مسؤولیت وانت غذا به او محول می‌شود و او باید علاوه بر غذارسانی به رزمندگان، به سه نفر از آدم‌های عجیب و غریبی که شهر را ترک نکرده‌اند هم غذا بدهد. عراقی‌ها به سیستم رادار پیشرفته‏‌ی عربی مجهز شده‌اند و او به دنبال آن می‌گردد.

این سیستم رادار همان ماشین قیامتی است که نویسنده برای یافتن آن با استناد به سه قسمت از کتاب مقدس قرآن، انجیل و تورات، فلسفه‏‌ی آفرینش انسان و زندگی‌اش در آخرت را از دیدگاه یک بسیجی نوجوان، روسپی زمان شاه و مهندس بازنشسته‏‌ی پالایشگاه آبادان که ترکیبی از گناه و بی‌گناهی، سادگی و مکاری و تقدس و کفر هستند، بازخوانی می‌کند. شطرنج با ماشین قیامت نگاه جدید و نوگرایانه به مقوله دفاع مقدس دارد و بیانگر این است که دفاع مقدس زمینه‌های رشد نسلی را به وجود آورده است.

پال اسپراکمن نایب رئیس مرکز مطالعات دانشگاهی خاورمیانه در دانشگاه راتجرز امریکا این رمان را به انگلیسی ترجمه کرده است. هم اکنون این رمان در رشته زبان و ادبیات فارسی برخی از دانشگاه‌های آمریکا تدریس می‌شود. گفتنی است این کتاب به زبان‏های عربی و فرانسه نیز ترجمه شده است.

حبیب احمدزاده ۲۷ مهرماه سال ۱۳۴۳ در آبادان متولد شد. پدرش از اهالی دلوار در شهرستان تنگستان است.احمدزاده فارغ التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر تهران و دکترای پژوهش هنر در دانشگاه تربیت مدرس است. او از جمله فعالان در عرصه ادبیات و هنر پایداری بوده و تا کنون دو کتاب و چندین فیلمنامه در این زمینه نگاشته است.. احمدزاده در دوران جنگ به عنوان یک دیده بان، روزانه 10 ساعت مواضع خودی و دشمن را زیر نظر داشته و ذهنی تصویری از جنگ دارد.

او از جمله فعالان در عرصه ادبیات و هنر پایداری بوده و تا کنون چندین اثر داستانی و فیلمنامه نگاشته است. نمای دور:حبیب احمدزاده: از روز اول فارغ از دعوای ایران و عراق به موضوع نگاه می کردم و اصلا قصد نداشته ام بگویم عراق بدبود و ایران خوب. به این مسأله تنها به عنوان یک مقطع از حرکت آدمی نگریسته ام به طوری که حتی سعی کرده ام از واژ ه عراق هم کمتر استفاده کنم. از همان روز اول، کتاب را برای آن طرف مرز نوشتم برای اینکه می خواستم این ارز شها را برای انسا نهایی که آن سوی مرزهای ایران هستند، مطرح کنم.

خیلی از داستانهای جنگی طوری هستند که باید سوزانده شوند زیرا باعث به وجود آمدن کینه بین دو ملت می شود در حالی که شطرنج با ماشین قیامت و داستا نهای شهر جنگی این طور نیستند و من این دیدگاه را مدیون مطالعه ای می دانم که پیش از جنگ داشته ام و همین طور حاصل آشنایی با آد مهای بزرگی بود که زمان جنگ دیدمشان. این نوع جدید داستان نویسی در قالب عرفانی نظامی ( mystico – military ) نامیده می شود. از کتاب:خب، با این تفاصیل که گفتم، شما، چرا باید در این نبرد نابرابر، که مرگ درش حتمی یه، شرکت کنید؟ حتی بنده، با کمترین اطلاعات نظامی، می تونم ادعا کنم که شما شکست خوردهید، از پیش شکست خورده. درست مثل حضرت آدم و همه آد مهای قبل و بعد از ما! و چرا من هم باید در این نبرد احمقانه شرکت کنم؟ اون هم وقتی که هیچ اعتقادی بهش ندارم؟ 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *