سر کیسه را شل کنید/بیدارباشِ دیدبان انقلاب/ رسوایی نئولیبرالیسم در شانز‌لیزه

9:46 - 28 آذر 1397
کد خبر: ۴۷۷۲۳۲
سر کیسه را شل کنید، بیدارباشِ دیدبان انقلاب، رسوایی نئولیبرالیسم در شانز‌لیزه، بهارستان در آزمون نظارت بر رفتار نمایندگان، راه کاهش دخالت‌ها در بودجه، تکرار فاجعه شین‌آباد، افزایش یارانه مردم چرا نه؟!، بودجه‌ریزی سیاسی یا سیاستی، صنعت افسارگسیخته خودروسازی، صنعت افسارگسیخته خودروسازی از جمله عناوین یادداشت‌ها و سرمقاله‌های روزنامه‌های امروز کشور هستند.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سر کیسه را شل کنید، بیدارباشِ دیدبان انقلاب، رسوایی نئولیبرالیسم در شانز‌لیزه، بهارستان در آزمون نظارت بر رفتار نمایندگان، راه کاهش دخالت‌ها در بودجه، تکرار فاجعه شین‌آباد، افزایش یارانه مردم چرا نه؟!، بودجه‌ریزی سیاسی یا سیاستی، صنعت افسارگسیخته خودروسازی، صنعت افسارگسیخته خودروسازی از جمله عناوین یادداشت‌ها و سرمقاله‌های روزنامه‌های امروز کشور هستند.

یادداشت امروز روزنامه حمایت با عنوان «سر کیسه را شل کنید!» منتشر شده و در آن چنین آمده است: قطعنامه‌های حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی که هر از گاهی در سازمان ملل و نهاد‌های کذایی صادر می‌شود، آن‌قدر تکراری و ملال‌آور شده که کمتر کسی در مغرضانه بودن و استفاده ابزاری از آن‌ها تردید دارد. دوشنبه‌شب، یکی از همین قطعنامه‌های بی‌خاصیت علیه ایران دوباره به تصویب رسید و پرده دیگری از سناریو‌های غرب روی صحنه رفت. نکته اینجاست که کشور‌هایی داعیه دار نقض حقوق بشر در ایران اسلامی هستند که از پایه و اساس، اعتقادی به رعایت حقوق انسان‌ها ندارند و گفتار و کردار آن‌ها نشان می‌دهد که از این واژه مثبت، برای نیل به اهداف خود سوءاستفاده می‌کنند.

سر کیسه را شل کنید/بیدارباشِ دیدبان انقلاب/ رسوایی نئولیبرالیسم در شانز‌لیزه

۲. دعوای حقوق بشری غرب با جمهوری اسلامی برخلاف آنچه تبلیغ می‌شود، ربطی به برخی نماد‌های ظاهری ندارد بلکه مبانی و ریشه‌های اسلام سیاسی از این طریق هدف قرار گرفته است. حقوق بشری که اسلام ارائه می‌دهد، بر پایه اصول و برهان وحیانی است، در حالی که حقوق بشر آمریکایی از منظر تئوری دارای مشکلات اساسی و غیرقابل حل است. اعتقاد ما این است که حقوق انسان‌ها ریشه در اطاعت از خداوند دارد، در صورتی که در نظام فکری غرب، تعریف مشخصی از حق و ظلم وجود ندارد و این مفاهیم به اعتبار منافع آمریکا و متحدانش عینیت پیدا می‌کنند. به همین دلیل است که گفته می‌شود میان دیدگاه حقوق بشری غرب و اسلام شکاف عمیق و بزرگی وجود دارد.

۳. اگر بناست کسی به نقض حقوق بشر متهم شود، این آمریکا، غرب، رژیم صهیونیستی و مرتجعین منطقه هستند که حتی با شاقول ارزش‌های غربی، متهم درجه‌یک به شمار می‌آیند و باید در دادگاه جنایت‌های جنگی محاکمه شوند. آمریکا طی حدود ۱۰۰ سال اخیر بیش از ۱۵۰ جنایت ضد بشری را در کارنامه سیاه خود ثبت کرده است. بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، حمله به ویتنام و قتل‌عام مردم، حمله به عراق و افغانستان به بهانه ۱۱ سپتامبر تا تأسیس خشن‌ترین گروه‌های تروریستی در منطقه و ده‌ها جنایت پیدا و پنهان دیگر، تنها بخشی از موارد نقض حقوق بشر در خارج از مرز‌های آمریکا به شمار می‌آید. در داخل این کشور وضعیت، اما اسفبارتر است. مردم آمریکا به‌ویژه رنگین‌پوستان و اقلیت‌ها همواره مورد تعرض و نقض حقوق بشر از نوع آمریکایی قرار داشته‌اند؛ به‌گونه‌ای که تعداد زندانیان سیاه‌پوست این کشور به‌مراتب بیش از سیاهانی است که در سال ۱۸۵۰ و پیش از جنگ داخلی زیر یوغ بردگی رفتند! از طرفی نظام سیاسی آمریکا، فردی را در رأس امور قرار داده است که با الفبای اخلاق بیگانه است و آشکارا به اقلیت‌ها و مسلمانان توهین می‌کند. روزنامه واشنگتن‌پست در صدمین روز تشکیل دولت ترامپ نوشت: «ترامپ در این ۱۰۰ روز ۴۸۸ دروغ گفته است» که اگر سیاهه دروغ‌های کلیددار کاخ سفید اینک به‌روزرسانی شود باید صد‌ها مورد دیگر را به
آن افزود.

۴. این در حالی است که دیگر بر کسی پوشیده نیست که حقوق بشر از نظر آمریکایی‌ها و غرب، یک بام و دو هوا دارد. نزدیک‌ترین نمونه به این معیار یانکی‌ها را می‌توان در مورد پدرجد تروریست‌ها یعنی عربستان در ماجرای قتل جمال خاشقجی و ادامه سفاکی آن‌ها در یمن مشاهده کرد. قبیله سعودی، یک خبرنگار را به صرف انتقاد و افشاگری در یک مکان دیپلماتیک با وحشیانه‌ترین شکل ممکن شقه شقه می‌کند و زمانی که در مقابل انتقادات گسترده جهان قرار می‌گیرد، در اقدامی نه‌چندان کم‌سابقه، چتر حمایتی آمریکا را بالای سر خود می‌بیند. افزون بر این، اگر نگوییم کسی که جنگ زرگری کنگره و کاخ سفید در مورد بن سلمان را باور کرده ساده‌لوح است، قطعاً باید گفت که از نگاهی سطحی برخوردار است. آمریکا اساساً نمی‌تواند عربستان را در هیچ جنایتی چه قتل خاشقجی و چه کشتار و قتل هزاران یمنی محکوم و پشتش را خالی کند، چراکه منافعش به دلار‌های نفتی سعودی‌ها گره خورده است. کنگره در حال حاضر نقش پلیس بد را بازی می‌کند، تهدید عربستان به تحریم را عهده‌دار شده و در مقابل، کاخ سفید برای دوشیدن بیشتر سعودی‌ها، نقش پلیس خوب را پذیرفته و علنی و پنهانی به آن‌ها پیام می‌دهد که ما در مقابل فشار کنگره ایستاده‌ایم و اجازه نمی‌دهیم شما به نقض حقوق بشر متهم شوید به شرط آنکه سر کیسه را شل کنید!

۵. مردم عربستان از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی خود محروم‌اند، اندک اعتراض و تجمع آن‌ها با برخورد سخت و قهرآمیز مواجه می‌شود، اما آمریکا هیچ مشکلی در زمینه حقوق بشر با آن‌ها ندارد. در فرانسه، معترضین جلیقه زرد برای احقاق حق و بهبود معیشت خود به خیابان‌ها آمده‌اند و با سیاست مشت آهنین مواجه می‌شوند، ولی چون رئیس‌جمهورشان ژن خوب دارد و اروپایی است، پس آنجا هم هیچ حقی از کسی ضایع نمی‌شود و این یک اعتراض مدنی عادی به شمار می‌آید! جالب‌تر اینکه رسانه‌ها از آمادگی قریب‌الوقوع پلیس فرانسه برای استفاده از سلاح شیمیایی علیه جلیقه زرد‌ها خبر می‌دهد، اما هیچ‌کس نگران معترضین نمی‌شود؟! در مقابل، جمهوری اسلامی که مظهر مردم‌سالاری دینی در غرب آسیا به شمار می‌آید، حق اعتراض در آن محترم شمرده شده و اقلیت‌ها و بانوان ایرانی به پشتوانه احکام اسلامی از حقوق فراوانی برخوردارند، به نادیده گرفتن حقوق بشر متهم می‌شود!

۶. و بالاخره اینکه پروژه براندازی در فاز سیاسی و نظامی به‌کلی شکست خورده و امید نظام سلطه اکنون به موضوعات اقتصادی و حقوق بشری است. توصیه پایگاه اینترنتی «ماه آلاباما» به مسئولین آمریکایی در مورد نحوه برخورد با ایران در انتها خواندنی است؛ توصیه‌ای که گویای پوچ و واهی بودن استاندارد‌های غربی بوده و پرده از چهره واقعی آن‌ها بر می‌دارد: «آمریکا باید از حقوق بشر به‌عنوان یک چماق علیه دشمنانی مانند ایران، چین و کره شمالی استفاده کند و در عین حال، چشم خود را به روی اقدامات متحدان سرکوبگر خود مانند فیلیپین، مصر و عربستان ببندد»!

یادداشت روزنامه کیهان نیز با عنوان «بیدارباشِ دیدبان انقلاب!» منتشر شده و در آن آمده است: هفته گذشته سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با خانواده‌های شهدا فراز‌های مهمی داشت، اما سه محور از سخنان ایشان بسیار برجسته بود و ترسیم نقشه راه در مقابل حوادث چند ماه باقی مانده به پایان سال ۹۷ و همچنین در سال ۹۸ می‌باشد. اولا دیدبان تیزبین و آینده نگر انقلاب با‌اشاره به شکست نقشه دشمن برای رقم زدن تابستانی داغ در سال ۹۷ در ایران تاکید کردند ادعا‌های آن‌ها برای سال ۹۷ «ممکن است فریب باشد و نقشه را برای سال ۹۸ کشیده باشند، همه حواسشان جمع باشد و ملت ایران بیداری خود را حفظ کند و با چشم بیدار مسائل را در طوفان امروز دنیا ببیند». ثانیا حضرت آقا با هشدار به مسئولین و جریان‌های سیاسی فرمودند: «مراقب و مواظب باشند به دشمن پهلو ندهند و فریب زبان بازی دشمن را نخورند و میدان را برای دشمن آماده نکنند». ثالثا رهبرمعظم انقلاب بابیان اینکه نقشه آمریکا مقابل ملت ایران لو رفته است، تصریح کردند «نقشه آمریکا این است که به کمک تحریم در کشور اختلاف و جنگ داخلی و مشکلات ایجاد کند».

سر کیسه را شل کنید/بیدارباشِ دیدبان انقلاب/ رسوایی نئولیبرالیسم در شانز‌لیزه


با اندکی تامل و دقت در بیدار باش رهبرمعظم انقلاب متوجه خواهیم شد سخنان ایشان به‌عنوان ناخدای کشتی انقلابِ ملت ایران از یک سو ناظر به فضای تحریمی و جنگ اقتصادی – روانی آمریکا علیه ملت ایران است و از سوی دیگر ناظر به فضای انتخاباتی – رسانه‌ای درخصوص انتخابات مجلس در سال آینده می‌باشد که از هم اکنون به‌طور نامحسوس این فضا در حال شکل گیری است و در سال آینده محسوس و آشکارتر خواهد شد؛ لذا اگر دولت، جریان‌های سیاسی و مردم غفلت کنند، می‌تواند آسیب زا و چالش برانگیز باشد. نقشه دشمن برای سال آینده، آن‌گونه که رهبری به آن‌اشاره کردند این است که از یک سو در فضای سیاسی - انتخاباتی بر موج مطالبات به حق مردم سوار شود و بر طبل ناامیدی از حل مشکلات بکوبد تا القا کند کشور به بن بست رسیده و تنها راه‌حل مشکلات سازش با آمریکا است!. از سوی دیگر آمریکا تلاش دارد با استفاده از این فضاسازی‌های جعلی بر طبل تفرقه افکنی و تشدید اختلافات بکوبد تا در کف خیابان‌ها با ایجاد آشوب و اغتشاش به‌دست نفوذی‌های لیبرال مسلک خود احتمالا زمینه فتنه‌ای دیگر همچون دو فتنه ۷۸ و ۸۸ را فراهم کند. هدف نیز در سال ۹۸ ممانعت از برگزاری انتخاباتی آرام و همچنین ممانعت از انتخابی درست از سوی مردم است. چراکه دشمن می‌داند برای رسیدن به هر هدفی باید نفوذی‌های خود را در سنگر مجلس مهره‌چینی کند.

روزنامه وطن امروز در یادداشت امروز خود با عنوان «رسوایی نئولیبرالیسم در شانز‌لیزه» چنین آورده است: اعتراضات سراسری مردم فرانسه در تحلیلی خلاف واقع توسط لیبرال‌های غربگرای ایرانی و رسانه‌های این جریان، اولا به مخالفت با «افزایش نرخ سوخت و مالیات» تقلیل می‌یابد و ثانیا ماهیت این اعتراضات، اعتراضات کمونیستی، سوسیالیستی و آنارشیستی تحلیل می‌شود. این تحلیل‌های غلط، اما در حالی است که:

سر کیسه را شل کنید/بیدارباشِ دیدبان انقلاب/ رسوایی نئولیبرالیسم در شانز‌لیزه


اولا- پلاکارد‌های معترضان بخوبی نشان می‌دهد اعتراض‌های مردم فرانسه به هیچ وجه محدود به سوخت، مالیات و حداقل دستمزد نیست.
«نه به کاپیتالیسم»، «نه به بانک»، «نابودی بانک‌ها»، «نابودی هرم ماسونی» و «امروز فرانسه، فردا جهان، قیام علیه سرمایه‌داری» از جمله شعارها، دست‌نوشته‌ها و تصاویری است که در دستان و روی لباس مردم دیده می‌شود. شعار جالب‌تر مردم «نه کمک مالی، نه کاپیتالیسم» است؛ شعاری که شناخت خوب مردم را نسبت به کارکرد کاپیتالیسم نشان می‌دهد. آن‌ها می‌دانند کمک‌های مالی فقط بخشی از ثروتی است که توسط سیستم سرمایه‌داری از آن‌ها چپاول شده است. شعاری که بخوبی ماهیت نئولیبرالیسم را نشان می‌دهد؛ آزادی برای بهره‌برداری شخصی از منافع عمومی در قالب اقتصاد بازار و کمک‌های بشردوستانه از صرفا درصد ناچیزی از منافع برده‌شده.
ثانیا- اگر اعتراضات مردم را فقط محدود به سوخت و حداقل دستمزد بدانیم، با امتیاز‌هایی که دوشنبه گذشته امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه به معترضان داد که به موجب آن مالیات بر سوخت حذف شد و حداقل دستمزد کارگران نیز افزایش یافت، باید اعتراض مردم به پایان می‌رسید؛ در حالی که می‌بینیم این اعتراض‌ها همچنان ادامه دارد و حتی بر گستره آن‌ها نیز افزوده شده است.

روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «بهارستان در آزمون نظارت بر رفتار نمایندگان» چنین آورده است: اتفاقاتی که در پی انتشار ویدئوی سخنان توهین آمیز یک نماینده مجلس رخ داد، هم باورنکردنی و هم آن قدر نگران کننده است که باید امیدوار بود کسی در مجلس دلش به حال نهاد پارلمان بسوزد و یک بار برای همیشه مقابل این گونه رفتار‌ها و خود بزرگ بینی اندک کسانی که عنوان نمایندگی مردم یا مسئول و کارگزار کشور را یدک می‌کشند، بایستد. به این اتفاق از سه منظر می‌توان نگریست.

سر کیسه را شل کنید/بیدارباشِ دیدبان انقلاب/ رسوایی نئولیبرالیسم در شانز‌لیزه
نوع واکنش نماینده سراوان: محمد باسط درازهی که فارغ از هر آن چه قبل و بعد از ویدئوی منتشر شده رخ داده و حتما باید بررسی و پیگیری شود، در به کاربردن الفاظ نادرست علیه کارمند گمرک و نیز عامه مردم ایران، رفتاری ناشایست انجام داده است روز گذشته به جای این که از همان ابتدا اشتباه خود را بپذیرد و نخست از مردم شهرش و سپس از همه مردم ایران عذرخواهی کند، این واقعه را به مسائل قومی و مذهبی گره زد و مدعی شد که کارمند گمرک به او توهین قومی و مذهبی کرده است! فارغ از این که برخی مدعی شده اند حتی کارمندی که با او مجادله می‌کرده از برادران اهل سنت است و این اساسا احتمال وقوع این ادعای نماینده مجلس را زیر سوال می‌برد، اما چه کسی به این نماینده اجازه داده تا خود را پشت مسئله قومیتی و مذهبی مردم شریف بلوچ و اهل سنت پنهان کند؟ اساسا آیا این نماینده مجلس می‌داند که کشاندن یک دعوای شخصی به مسائل قومی و مذهبی که عرصه‌ای خطیر و حساس است، چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد؟ اگر این تبعات را نمی‌داند که شایستگی حضورش در بهارستان زیر سوال می‌رود و اگر هم می‌داند و دست به این عمل زده، به نظر می‌رسد باید پاسخ گوی تبعات رفتار خود باشد.
گذشته از این، با فرض این که کسی با یک نماینده مجلس با لفظ نادرست و توهین آمیز برخورد کند، آیا مجوز فحاشی و توهین به نماینده داده شده است؟ عصاره فضایل ملت همین است؟ ملتی با فرهنگ که از هر قوم و قبیله و از هر مذهب و طایفه ای، فحاشی و توهین را کاری مذموم می‌دانند، عصاره اش باید در سعه صدر و ادب زبانزد خاص و عام باشد. به راستی این نماینده مجلس تا کجا خود را مصون می‌داند؟ کسی که خودش گفته استاد دانشگاه است و در مجلس هم عضو کمیسیون «آموزش» است، اگر فرضا هدف توهین قرار گرفت و به جای سعه صدر، فحاشی کرد، چه چیز را و چگونه می‌خواهد به جامعه آموزش دهد؟

روزنامه ایران در یادداشت امروز با موضوع «راه کاهش دخالت‌ها در بودجه» چنین آورده است: معاون اول محترم رئیس جمهوری اظهار کرده است که بودجه مانند گوشت قربانی است. اگر مراد از گوشت قربانی بودجه، نقش برخی از نمایندگان مجلس است که در بودجه اعمال می‌کنند یک بحث دیگر است. به عنوان مثال برخی از نمایندگان مجلس لابی یا توافق می‌کنند که بودجه را از نظر بند‌های تملک دارایی‌های سرمایه‌ای (بودجه عمرانی) تغییر دهند. از این رو در بودجه ورود می‌کنند، پیشنهاد می‌دهند و یا حتی مواردی اضافه می‌کنند.

سر کیسه را شل کنید/بیدارباشِ دیدبان انقلاب/ رسوایی نئولیبرالیسم در شانز‌لیزه

برای جلوگیری از این اتفاقات، دولت می‌تواند خیلی روشن، قاطع و با استدلال و با توجه به شرایطی که حساس و خطیر است، با نمایندگان صحبت کند. دولت باید به نمایندگان مجلس تأکید کند که از نظر منابع مالی با کاهش روبه‌رو است. با چنین موضوعی به طور قطع نمایندگان هم با دولت همراهی خواهند کرد. همچنین دولت می‌تواند از طریق رؤسای کمیسیون‌ها و رئیس مجلس جلوی این اتفاقات و لابیگری برخی از نمایندگان مجلس را بگیرد. رئیس جمهوری با صحبت کردن با نمایندگان مجلس می‌تواند جلوی بروز و ظهور چنین لابیگری‌هایی را بگیرد. از این رو دولت با اعمال قدرت و اعمال مدیریت به گونه‌ای که توجیه کننده، توضیح دهنده و قانع کننده باشد، می‌تواند مانع از تغییرات بودجه از سوی نمایندگان مجلس شود. البته این گفته‌ها و بیان رئیس جمهوری نباید جنبه گلایه داشته باشد چرا که فایده و نتیجه نخواهد داشت. دولت نباید اجازه دهد که بودجه گوشت قربانی شود.
در نهایت نویسنده نهایی بودجه، دولت است. سازمان برنامه و بودجه، بودجه را به هیأت دولت می‌برد و تصویب می‌شود و بعد از آن به مجلس می‌رود. سابقه تاریخی هم نشان می‌دهد که تغییرات مجلس در بودجه عمرانی در نهایت ۲ تا ۳ درصد است و این تغییرات اعداد بزرگی نیست. نمایندگان مجلس امکان مانور و تغییر زیاد بودجه را ندارند. در بودجه عمومی هم تغییرات قابل توجهی نمی‌دهند. حال برای جلوگیری از این رخداد‌ها راه حل این است که دولت، دست خطی از مقام معظم رهبری به رئیس مجلس بدهد و مانع لابیگری برخی از نمایندگان مجلس شود و اگر کسی هم گوشش بدهکار نبود در صورت لزوم می‌توان راهکار‌های دیگری ارائه داد.

روزنامه سیاست روز هم در یادداشت امروز خود با عنوان «افزایش یارانه مردم چرا نه؟!» آورده است: یارانه‌ها قرار نیست در سال آینده افزایش یابد، دولت در بودجه سال ۹۸ هیچ تدبیری برای آن نیندیشیده است. اکنون از زمان آغاز پرداخت یارانه‌ها ۸ سال می‌گذرد، ۲۶ آذرماه سال ۱۳۸۹ بود که نخستین یارانه به حساب سرپرستان خانوار‌ها واریز شد. البته که در آن زمان یارانه ۴۵ هزار تومانی برای خودش رقمی بود و ارزشی داشت.

سر کیسه را شل کنید/بیدارباشِ دیدبان انقلاب/ رسوایی نئولیبرالیسم در شانز‌لیزه
از آن سال‌هایی که مبلغ یارانه ارزش داشت و خانوار‌ها می‌توانستند با ۴۵ هزار تومان حتی با وجود افزایش قیمت حامل‌های انرژی، یا پس‌انداز کنند یا از آن برای مخارج خانواده استفاده کنند ۸ سال گذشته است. اکنون یارانه ۴۵ هزار تومانی ارزش آنچنانی ندارد حتی نمی‌تواند هزینه آب، برق، گاز و بنزین یک ماه خانواده ۴ نفره را تأمین کند.
دولت در این شرایط یا باید یارانه‌ها و حقوق‌ها را افزایش دهد، یا اینکه قیمت‌ها را متعادل کند و به قیمت‌های پیش از افزایش نرخ ارز‌های خارجی برساند، گرچه گزینه دوم مناسبتر خواهد بود، اما به نظر نمی‌رسد که دولت چنین اراده‌ای داشته باشد.
قدر مسلم شرایط اقتصادی موجود نیازمند تفکر و اندیشه راهگشا برای عبور از چنین شرایطی است. برای عبور از این وضعیت نمیتوان و نباید چشم امید به توافق با اروپا بر سر برجام داشت یا تصور کرد که با پیوستن به اف. ای. تی. اف ۲۰ درصد ارزان‌تر می‌شود. برجام که چنین وضعیتی را به وجود آورده است، قطعاً نمی‌توان چشم امید به دیگر پیمان‌های بین‌المللی داشت.

روزنامه صبح نو در سرمقاله امروز خود با موضوع «بودجه‌ریزی سیاسی یا سیاستی» چنین آورده است: بودجه در مملکت‌داری موقعیتی محوری و شبکه‌ای دارد، چرا‌که بودجه است که تمامی مفصل‌های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی را به هم متصل کرده و برنامه ۳۶۵‌روزه کشور را مشخص می‌کند. متأسفانه نظام بودجه‌ریزی در ایران، در همه سنوات متأثر از الگو‌های نفت-پایه و براساس منافع موقتی دولت‌ها تدوین شده و می‌شود و در سال‌هایی که درآمد‌های نفتی نیز کاهش یافته، نگاه سیاسی جریان حاکم، بر آن بیشتر مستولی شده است. تا بدین جا که در دو سه ساله اخیر شاهد آن هستیم که چه هیاهوی کاذبی بر سر بودجه نهاد‌های فرهنگی صورت می‌گیرد و در سایه آن، بودجه شرکت‌های بزرگ وابسته به دولت، نادیده گرفته می‌شود و در حاشیه امن قرار می‌گیرد، تا بدان جا که حتی کمیسیون‌های اصلی ارزیابی بودجه در مجلس نیز نمی‌توانند به اطلاعات آن‌ها دسترسی پیدا کنند، چه برسد درباره این موارد اعمال قانون داشته باشند. جالب‌تر این که کل بودجه نهاد‌های فرهنگی - اعم از بخش دولتی و عمومی و خصوصی - کمتر از چهار درصد بودجه کشور است؛ یعنی واحد‌هایی که نقش اصلی در تحقق اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی دارند. این موارد است که ذهن‌ها را دچار خلجان می‌کند که بودجه‌ریزی‌ها چندان مبنای سیاستی و راهبردی ندارد و صرفاً یک ابزار اعمال قدرت سیاسی با نگاهی کاملاً بخشی و جناحی است. شفافیت بودجه یکی از راهکار‌های مهم برای کاهش این مشکل به‌شمار می‌آید.

روزنامه رسالت هم در یادداشت امروز خود با عنوان «صنعت افسارگسیخته خودروسازی» آورده است: اگرچه به‌رغم وعده‌های مسئولین محترم، قیمت دلار در سال جاری چندبرابر مدت مشابه سال قبل افزایش یافت و با این‌که مجدداً با کاهش مواجه شد، اما همچنان حدود سه برابر قیمت قبلی خود ثابت باقی مانده است، با این حال این وضعیت نمی‌تواند بهانه معقول و منطقی برای افزایش قیمت خودرو توسط خودروسازان کشور باشد.

سر کیسه را شل کنید/بیدارباشِ دیدبان انقلاب/ رسوایی نئولیبرالیسم در شانز‌لیزه
خودروسازی که همانند یک مدیر دولتی از کیسه بیت‌المال حقوق می‌گیرد، اولاً تلاش می‌کند در هر شرایطی و با هر عملکردی، خود را از حداکثر حقوق و مزایا بهره‌مند سازد، ثانیاً احتمالاً همین منفعت‌طلبی سبب می‌شود به‌خاطر منافع شخصی ناشی از واردات قطعات، برای مبتکرین و تولیدکنندگان داخلی اهمیت چندانی قائل نشود و از دانش و محصولات آن‌ها استقبال نکند، ثالثاً به راحتی سفارش دوستان و بستگان و سایر مسئولین را برای جذب متخصص و غیر متخصص در مجموعه تحت سرپرستی خود بپذیرد و مرتکب ده‌ها خطای استراتژیک دیگر نیز بشود و در نتیجه صنعت را به ورشکستگی بکشاند.
بنابراین؛ اگر قرار باشد علت بالا بودن قیمت تمام شده خودروی ایرانی و سایر نابسامانی‌های مطرح در صنعت خودروسازی مشخص و قیمت آن در حد واقعی کاهش یابد، باید با آسیب‌شناسی دقیق علت‌های واقعی مانند؛ خصولتی بودن صنعت، وجود مدیران بی‌انگیزه و ناکارآمد در صنعت، عدم نظارت کافی و اثرگذار، عدم برخورد با مدیران متخلف، تحمیل بخشنامه‌ها و دستورات نامناسب از سوی دستگاه‌های مختلف به خودروسازان، نامشخص بودن دخل و خرج و نحوه هزینه‌کرد درآمدها، عدم استفاده از دانش بومی، عدم خلاقیت و نوآوری واقعی و امثال آن پرداخته و در جهت رفع آن‌ها اقدام شود.

روزنامه جوان هم در یادداشت امروز خود با موضوع «مسابقه دشمنان اسد برای دوستی با اسد» آورده است: در سال ۲۰۰۳ طبق طبقه‌بندی پنتاگون، سوریه، دولتی سرکش و پشتیبان تروریسم معرفی‌شده، جنگ با سوریه به‌عنوان بخشی از جنگ گسترده با ایران ارزیابی شد و ایران، عراق و سوریه در اولویت تغییر رژیم برای قرن جدید امریکایی قرار گرفتند. در این راستا کشور‌های عربی مانند عربستان، قطر و اردن با کمک ترکیه، امریکا، اسرائیل و فرانسه و برخی دیگر از کشور‌های غربی اقدام به تجهیز و تقویت گروه‌های تروریستی در سوریه کردند. حمله به سوریه برای تحقق سه هدف طراحی شد؛ ساقط کردن نظام سوریه، تضعیف سوریه در راستای تأمین امنیت اسرائیل و تجزیه این کشور در راستای طرح خاورمیانه بزرگ.

سر کیسه را شل کنید/بیدارباشِ دیدبان انقلاب/ رسوایی نئولیبرالیسم در شانز‌لیزه
ائتلاف غربی- عربی- عبری برای رسیدن به این اهداف ضمن تجهیز تروریست‌ها از چند حربه دیگر استفاده کردند. تحریم بین‌المللی و تصویب قطعنامه در سازمان ملل علیه سوریه، اخراج این کشور از برخی نهاد‌های عربی، قطع روابط کشور‌های عربی با دمشق، حملات نظامی و استفاده از بهانه سلاح شیمیایی برای محکوم کردن سوریه از جمله این روش‌ها بود، اما با گذشت بیش از هفت سال از این بحران ائتلاف متجاوز به سوریه به اهداف خود نرسیده و جبهه مقاومت آذرماه ۹۶ پایان تسلط سرزمینی داعش را در سوریه اعلام کرد. آغاز دوران پسا داعش باعث شد بسیاری از کشور‌هایی که به دنبال ساقط کردن نظام سوریه بودند به تدریج خود را از صف بازندگان بحران سوریه جدا کرده و به سمت جبهه ایران و روسیه در سوریه حرکت کنند. اولین کشور ترکیه بود که در این مسیر حرکت کرد. اما نکته مهم این است که پس از نزدیک به هشت سال اکنون محاصره سوریه از سوی کشور‌های عربی شروع به شکسته شدن کرده و سوریه علاوه بر عرصه میدانی در عرصه دیپلماتیک و سیاسی نیز در حال رقم زدن پیروزی بزرگ است.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *