ترافیک دیپلماتیک در جاده دمشق/ این پرونده را ظریف و روحانی قضاوت کنند/تغییر موازنه در سرزمین‌های اشغالی

10:16 - 27 آذر 1397
کد خبر: ۴۷۶۸۶۷
البشیر در دمشق به دنبال چه بود؟، مذاکرات منطقه‌ای؛ مرحله دشوار تثبیت دستاوردها، راه رسیدن به صلح، فرصت برد-برد ایران و قطر، ترافیک دیپلماتیک در جاده دمشق، این پرونده را ظریف و روحانی قضاوت کنند، تغییر موازنه در سرزمین‌های اشغالی، از جمله عناوین یادداشت‌ها و سرمقاله‌های روزنامه‌های امروز کشور هستند.

به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، البشیر در دمشق به دنبال چه بود؟، مذاکرات منطقه‌ای؛ مرحله دشوار تثبیت دستاوردها، راه رسیدن به صلح، فرصت برد-برد ایران و قطر، ترافیک دیپلماتیک در جاده دمشق، این پرونده را ظریف و روحانی قضاوت کنند، تغییر موازنه در سرزمین‌های اشغالی، از جمله عناوین یادداشت‌ها و سرمقاله‌های روزنامه‌های امروز کشور هستند.

یادداشت امروز روزنامه حمایت با عنوان «ترافیک دیپلماتیک در جاده دمشق» منتشر شده و در آن چنین آمده است: هشت سال پیش وقتی به تعبیر برخی ناظران بین‌المللی، «جنگ جهانی سوریه» به راه افتاد و جبهه عبری، غربی، عربی تصور می‌کرد که ظرف مدت چند ماه، دولت مشروع و قانونی این کشور را ساقط خواهد کرد، کمتر کسی این تصور را داشت که روزی فرا برسد حامیان، عاملان و کسانی که از دور دستی بر آتش این نبرد داشتند، در گشایش سفارتخانه‌ها و فتح باب مراودات دیپلماتیک از یکدیگر سبقت بگیرند و در جاده منتهی به دمشق، ترافیک ایجاد کنند! چند ماه پیش، رسانه‌های کویتی یک موج خبری جدید به راه انداختند و گزارش کردند که چند کشور عربی از دمشق خواسته‌اند تا سفارتخانه‌های خود را در سوریه بازگشایی کرده و روابط خود را از سر بگیرند. پا پیش گذاشتن کویت همان و ازدحام دیگر کشور‌های منطقه برای کلید انداختن به دفاتر دیپلماتیک غبارگرفته خود در سوریه نیز همان.

ترافیک دیپلماتیک در جاده دمشق/ این پرونده را ظریف و روحانی قضاوت کنند/تغییر موازنه در سرزمین‌های اشغالی
امارات دومین کشوری بود که اعلام کرد تمایل دارد سفارتخانه‌اش را در دمشق بازگشایی کند و از کارمندان این سفارتخانه خواست تا فعالیت‌های خود در سوریه را پی بگیرند. امارات در حالی برای احیای روابط به اغما رفته خود با سوریه ابراز علاقه کرده است که دفاتر دیپلماتیک خود را از ۶ سال پیش و پس از تصمیم شورای همکاری خلیج‌فارس برای قطع روابط با دمشق، بسته بود. به تعبیر روزنامه روسی «نزاوسیمایا گازتا»، «باوجود همه اتهام زنی‌های گذشته، اینک امارات رایزنی‌ها با حکومت سوریه برای بازگشایی سفارتخانه خود را ازسر گرفته و این یعنی ابوظبی استقلال و حق حاکمیت سوریه را به رسمیت می‌شناسد». «الکساندر اکسنیونوک»، دیپلمات بلندپایه روس نیز عقب‌گرد امارات از مواضع خصمانه خود را نشانه مهمی از تجدیدنظر در سیاست خارجی کشور‌های عربی برشمرده و معتقد است «مذاکراتی که برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان امارات و سوریه در جریان است نشان می‌دهد که سوریه به‌زودی به آغوش جهان عرب بازخواهد گشت». وی که شاهد لابی نمایندگان برخی کشور‌های منطقه در سازمان ملل با «بشار الجعفری»، نماینده دائم سوریه در سازمان ملل بود، برداشت خود از گپ و گفت: بحرینی‌ها و عمانی‌ها با نماینده سوریه را این‌چنین روایت کرده است: «دیدار وزیران امور خارجه سوریه و بحرین در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک نشانه فراهم شدن مقدمات ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان این دو کشور عربی و از زاویه دیگر، حاکی از فروپاشی ایده طرد و ساقط کردن سوریه است. بعد از آن بود که عمان نیز مشابه چنین درخواستی را مطرح کرد».
قطری‌ها هم طی یکسال گذشته، به اشتباهات بزرگ خود در غائله آفرینی در سوریه پی بردند و در نتیجه، در صف بازگشت جا گرفتند. جالب‌توجه است که قطر و سوریه یک دشمن مشترک به نام «عربستان» دارند. سعودی‌ها با حاتم‌بخشی، دلار‌های نفتی و سلاح را به‌پای تروریست‌های سوریه ریختند و از طرفی، قطری‌ها را به این دلیل که از ایران و مقاومت فلسطین صراحتاً حمایت کرده بودند، تحت محاصره اقتصادی و سیاسی خود قرار دادند. بشار اسد و «تمیم بن‌حمد آل ثانی»، باوجود همه فشار‌ها و تحریم‌ها به روابط پیدا و پنهان خود ادامه دادند تا اینکه قطر بدون پرده‌پوشی از تمایلش برای گرم کردن تنور رابطه میان دمشق و دوحه پرده برداشت.
اردن هم ازجمله کشور‌های نادمی بود که مقارن بازگشایی گذرگاه «نصیب» در مرز مشترک با سوریه، پی به این واقعیت برد که امنیت سوریه، امنیت اردن و ناامنی دمشق، ناامنی امان است. از این رو، پالس‌های مثبتی از سوی اردن ارسال شد که با استقبال و چراغ سبز سوریه نیز مقابل شد. به‌عنوان نمونه، یک دیپلمات عرب چندی پیش اعلام کرد که «ایمن علوش»، کاردار سفارت سوریه در جشنی که در کاخ «الحسینیه» به مناسبت استقلال اردن برگزار شد، شرکت کرده است؛ مراسمی که مقامات برجسته سیاسی این کشور ازجمله «عبدالله دوم»، پادشاه و همسرش نیز در آن حضور داشتند. با این حساب، دعوت از کاردار سوریه در روز ملی اردن را می‌توان روز ازسرگیری روابط میان اردن و سوریه نیز به شمار آورد. این رابطه تا آنجا ادامه یافت که مقامات دو کشور علاوه بر عادی‌سازی روابط، گفتگو‌هایی را برای مشارکت اردن در بازسازی سوریه نیز کلید زدند.
مصر نیز ازجمله کشور‌هایی است که به جرگه کشور‌های خواهان ازسرگیری روابط با سوریه پیوست. قاهره همواره از لزوم به رسمیت شناختن استقلال سوریه حمایت کرده و پیام‌های مثبتی بین طرفین رد و بدل شده بود. ازجمله مراودات دو کشور، دستیابی به توافقی در مورد همکاری‌های گردشگری است که بر اساس آن بناست برای گردشگران دو کشور ویزای گردشگری صادر و روند ترددشان تسهیل شود. این در حالی است که سخنگوی وزارت امور خارجه مصر نیز پس از توسعه همکاری‌های گردشگری از گسترش روابط دیپلماتیک میان قاهره و دمشق خبر داد و تأکید کرد که دو کشور خواستار بازگشایی دفاتر دیپلماتیک خود هستند.
لیبی هم از آن دسته کشور‌هایی است که پیشتاز ارتباط با سوریه است. بازرگانان و تاجران این کشور وقتی راهی دمشق شدند و در کاخ ریاست جمهوری با بشار اسد دیدار کردند، از زبان وی شنیدند که علاوه بر این چند کشور، بسیاری از کشور‌های دیگر نیز برای بازگشایی سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌های خود پا پیش گذاشته و درخواست ارائه کرده‌اند. همه این‌ها را باید به این موضوع افزود که در سال‌های اخیر علاوه بر کشور‌های عربی منطقه، کشور‌هایی همچون ترکیه و چندین کشور اروپایی روابط خود را با سوریه توسعه داده و درخواست بازگشایی سفارتخانه‌های خود در دمشق را مطرح کرده‌اند.
بازگشایی سفارتخانه‌های کشور‌های عربی در سوریه، درحالی‌که سعودی‌ها پیشقراول و مانع از برقراری هر نوع تماسی بین اعراب و سوریه هستند و هم‌زمان به دلیل جنایت‌هایشان در یمن و دست داشتن در پرونده قتل جمال خاشقجی رسوا و بی‌آبرو شده‌اند، از این واقعیت پرده‌برداری می‌کند که دوران پادشاهی و حکمرانی آل سعود بر مجامع عربی همچون شورای همکاری خلیج‌فارس و اتحادیه عرب به پایان رسیده و کشور‌های غرب آسیا به دنبال جبران مافات و گسترش صلح و ثبات در منطقه رفته‌اند.
کشور‌های عربی از یک‌سو با آزمون و خطا دریافته‌اند که تداوم خصومت با کشور تأثیرگذار و قدرتمندی همچون سوریه به ضرر منافع آن‌هاست، چراکه اگر تروریسم تکفیری در سوریه دفن نشود، دیر یا زود به سراغ آن‌ها هم خواهد آمد و از سوی دیگر، حامیان تروریست‌ها بی‌اعتبار شده‌اند، چون تحت بیرق عربستان و آمریکا هستند؛ لذا برای بازگشت مشروعیت و مقبولیت ازدست‌رفته خود، لازم است از پیروی کورکورانه از سیاست‌های تحمیلی پدرجد تروریست‌ها دست بردارند.

یادداشت روزنامه کیهان نیز با عنوان «این پرونده را ظریف و روحانی قضاوت کنند» منتشر شده و در آن آمده است: این روز‌ها برخی دولتمردان، سخنانی بر زبان جاری می‌کنند که نقض رویه پنج سال گذشته آنهاست. آقای روحانی هفته گذشته در جلسه هیئت دولت به درستی گفت: برخی مقالاتی که در دنیا نوشتند، گویی برای عدم توسعه ما ساخته شده. ما گاهی گرفتار یکسری مقاله شدیم و رفتیم پشت سر آن مقاله‌ها و ملت خودمان را به دردسر انداختیم؛ آن‌ها هم خودشان هیچ مراعات نمی‌کنند؛ مگر آن‌ها این بحث‌های مربوط به گاز‌های گلخانه‌ای را که می‌گویند، مراعات می‌کنند؟ این همه‌آلودگی در دنیا انجام می‌گیرد. اما به خودمان که می‌رسیم، می‌خواهیم خط به خط را اجرا کنیم، فکر می‌کنیم این‌ها آیات قرآن است».

ترافیک دیپلماتیک در جاده دمشق/ این پرونده را ظریف و روحانی قضاوت کنند/تغییر موازنه در سرزمین‌های اشغالیآقای ظریف نیز روز جمعه در یک نشست کاملا حزبی (ندای ایرانیان) شرکت کرد. صرف نظر از غیر قانونی بودن این حضور، بخشی از حرف‌های او توهین به شعور عمومی است: «دنیای امروز، دنیای پسا غربی است. یک زمانی دنیا معادل بود با غرب؛ آن دوران تمام شد. دوران قدر قدرتی تمام شده؛ نباید همه فکر خود را معطوف به آمریکا کنیم؛ خیال نکنیم هراتفاقی در دنیا می‌افتد، یک سرش در آمریکاست؛ غرب مرکزعالم نیست. جا‌هایی که داد ضدیت با آمریکا سر می‌دهند، باور ندارند آمریکا را هم می‌توان شکست داد. چرا غرور ملی مردم‌مان را نادیده می‌گیریم؟».

روزنامه وطن امروز در یادداشت امروز خود با عنوان«تغییر موازنه در سرزمین‌های اشغالی» چنین آورده است: مجموعه‌ای از عوامل را می‌توان در ۳ سطح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی درباره تقویت موقعیت فلسطینی‌ها و گروه‌های مقاومت و تضعیف موقعیت رژیم صهیونیستی دخیل دانست.

ترافیک دیپلماتیک در جاده دمشق/ این پرونده را ظریف و روحانی قضاوت کنند/تغییر موازنه در سرزمین‌های اشغالی
در داخل مجموعه‌ای از عوامل از جمله شکست کامل طرح سازش و افزایش تهدید‌ها بویژه از جانب طرح موسوم به معامله قرن این باور را در بین اغلب فلسطینی‌ها ایجاد کرده است که هیچ راهی جز مقاومت پیش رو ندارند. با وجود اینکه در قالب این طرح برای ایجاد و تعمیق دور جدیدی از اختلاف‌ها بین فلسطینی‌ها تلاش می‌شد، اما گروه‌های مقاومت با هوشیاری با این تلاش‌ها مقابله کردند و نه تنها فریب برخی پیشنهاد‌ها را نخوردند بلکه در مقابله با این طرح پیشگام شدند و با وجود اینکه کرانه باختری در خط مقدم تهدید‌های ناشی از اجرای این طرح قرار داشت، اما مردم غزه در اعتراض به آن پیشگام شدند و تظاهراتی را تحت عنوان حق بازگشت به راه انداختند که چالش‌های زیادی را برای این رژیم به وجود آورده است.
در عرصه منطقه‌ای، عمده تحولاتی که روی داد به نفع گروه‌های مقاومت و به ضرر رژیم صهیونیستی بود. از جمله اینکه در سوریه پروژه براندازی دولت سوریه به شکست انجامید که رژیم صهیونیستی و همپیمانان آن برای پیشبرد اهداف و سیاست‌های خود بویژه آنچه به بخش‌هایی از معامله قرن مربوط می‌شد، حساب خاصی روی آن باز کرده بودند.
در عرصه بین‌المللی نیز مخالفت رژیم صهیونیستی و دولت ترامپ با طرح ۲ دولت در فلسطین که از حمایت جامعه جهانی برخوردار است، به میزانی که دنیا را علیه راستگرایان صهیونیستی و آمریکایی حاکم بر تل‌آویو و واشنگتن برانگیخت، باعث نوعی نزدیکی و احساس همدردی جامعه جهانی با فلسطینی‌ها شد به گونه‌ای که آمریکا نتوانست قطعنامه‌های پیشنهادی خود را در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رساند.

روزنامه خراسان در یادداشت امروز خود با عنوان «البشیر در دمشق به دنبال چه بود» چنین آورده است:گروهی معتقدند این سفر مستقل از روابط ریاض - خارطوم است و ربطی به روابط طرفینی عربستان و سودان ندارد. آنان معتقدند عربستان با کلاه گشادی که بر سر سودان گذاشت نتوانست برای خارطوم طرحی داشته باشد و علاوه بر شکرآب شدن روابط خارطوم با واشنگتن، عربستان رسما پشت البشیر را خالی کرده و در صورتی که بن سلمان تحت فشار جدید حقوق بشری قرار بگیرد، به طور حتم حمایت خود را از البشیر برخواهد داشت و او رها و تنها می‌شود. کما این که در پروژه جدایی سودان جنوبی، عربستان تلاشی نکرد و گذاشت یکی از بهترین و مهم‌ترین مناطق سودان از آن جدا شود و اعلام استقلال کند. از طرفی صهیونیست‌ها با ارتباط گیری گسترده با سودان جنوبی، چالش جدیدی برای خارطوم ایجاد کردند و البشیر نمی‌تواند به آن بی تفاوت باشد. این دسته از تحلیل گران برای ادعای خود از قرارداد ترکیه با سودان سخن می‌گویند که در آن ده‌ها سند همکاری میان اردوغان و البشیر امضا و حتی در هفته‌های گذشته، فرمانده ارتش ترکیه در سفر یک هفته‌ای به خارطوم عملا جایگزین مستشاران نظامی عربستانی شده است. آنان معتقدند البشیر فهمیده برای جبران خلأ‌های موجود در ارتباط با کشور‌های اسلامی باید استقلال خود را از ریاض حفظ کند و به سمت افزایش سطح روابط گام بردارد.

ترافیک دیپلماتیک در جاده دمشق/ این پرونده را ظریف و روحانی قضاوت کنند/تغییر موازنه در سرزمین‌های اشغالی
گروه دیگر تحلیلی متفاوت‌تر دارند. آن‌ها خارطوم بدون ریاض را باور نمی‌کنند و معتقدند البشیر حامل پیامی جدی برای دمشق است و به نمایندگی از ریاض عازم سوریه شده است. هرچند پیش از این یک تیم سیاسی امنیتی در راس یک هیئت بلند پایه سعودی به دمشق رفتند تا با دلار‌های نفتی به عنوان طرح بازسازی سوریه، از اسد بخواهند از ایران جدا شود، اما ایستادگی رئیس جمهور سوریه بر سر پیمان امنیتی با ایران این سفر را بی نتیجه گذاشت.

روزنامه صبح نو در سرمقاله امروز خود با عنوان «فرصت برد-برد ایران و قطر» آورده است: قطر که سال‌ها دنباله‌رو و سرسپرده سیاست‌های عربستان بوده، این روز‌ها در تلاش است تا خود را از زیر سایه این پدرخوانده بیرون آورده و با استقلال عمل در سیاست خارجی و ارتقای موقعیت خود، از دولت متکی و اقماری به یک دولت مستقل و حتی قدرت منطقه‌ای تبدیل شود؛

ترافیک دیپلماتیک در جاده دمشق/ این پرونده را ظریف و روحانی قضاوت کنند/تغییر موازنه در سرزمین‌های اشغالی

لذا امروز این برادر کوچک به شکل مستقیم هژمونی ریاض را به چالش می‌کشد و با زیر سؤال بردن ائتلاف سعودی، پیشنهاد تشکیل یک ائتلاف پنج جانبه با حضور قطر، عراق، ایران، ترکیه و سوریه را می‌دهد. وزیر خارجه‌اش هم در نشست بین‌المللی اخیر دوحه اعلام می‌کند که ما در‌حال‌حاضر با عربستان سعودی بر سر محاصره قطر، جنگ بی‌دلیل در یمن و نحوه ربودن نخست‌وزیر لبنان اختلاف‌نظر داریم. حال قطر جدید و یارگیری‌اش در برابر عربستان فرصت ویژه‌ای برای ایران ایجاد کرده؛ فرصتی که البته برد-برد است. جدا از نقشی که ایران در مسائل سیاسی می‌تواند ایفا کند، توانایی تبدیل شدن به شریک مهم تجاری قطر را هم دارد.

روزنامه ایران در یادداشت امروز خود با عنوان «مذاکرات منطقه‌ای؛ مرحله دشوار تثبیت دستاورد‌ها» آورده است: همایش صلح و ثبات در غرب آسیا در شرایطی به عنوان مقدمه کنفرانس امنیتی تهران با حضور مقام‌های سیاسی و دیپلماتیک و کارشناسان حوزه سیاست خارجی برگزار شد که جمهوری اسلامی ایران و کشور‌های تأثیرگذار منطقه می‌کوشند در تحولات جاری کانون‌های بحرانی منطقه همچون یمن و سوریه به سمت و سوی تثبیت دستاورد‌های خود گام بردارند.

ترافیک دیپلماتیک در جاده دمشق/ این پرونده را ظریف و روحانی قضاوت کنند/تغییر موازنه در سرزمین‌های اشغالی این در حالی است که در فضای نزدیک شدن به پایان جنگ نظامی در سوریه و آغاز گفتگو‌های یمنی – یمنی و شرایط پرآشوب منطقه غرب آسیا نمی‌توان از شکست یا پیروزی مطلق صحبت کرد. بی‌تردید جمهوری اسلامی در هر دو حوزه یمن و سوریه دستاورد‌هایی داشته است که این دستاورد‌ها تثبیت شده نیستند. مرحله دشوار کار از همین جا آغاز می‌شود که گام برداشتن در امتداد یک فرآیند سیاسی و دیپلماتیک جهت تثبیت دستاورد‌های میدانی با مقوله مشروعیت، مقبولیت و ایجاد اجماع درباره خواسته‌ها و مطالبات ایران و سایر بازیگران مرتبط، تقارن پیدا می‌کند. در اینجاست که گفتگو و تلاش برای چانه زنی و به حداکثر رساندن منافع ایران در کنار در نظر گرفتن ملاحظات بازیگران دیگر موضوعیت پیدا می‌کند. بی‌تردید کسب دستاورد‌های میدانی فارغ از هزینه‌های هنگفت مادی و معنوی نبوده است؛ اما پیشبرد سیاست جمهوری اسلامی در منطقه بویژه در سوریه و یمن بدون تثبیت کردن این دستاورد‌ها که کار بسیار دشوار و خطیری است، امکان پذیر نخواهد بود. از این منظر نباید پیروزی در یک عرصه نبرد با پیروزی در جنگ اشتباه گرفته شود.

روزنامه سیاست روز در یادداشت امروز با عنوان «راه رسیدن به صلح» آورده است: صلح در افغانستان واژه‌ای است که در طول چند دهه اخیر در ادبیات سیاسی جهان به یک اصل مبل شده است. در طول ۱۷ سالی که نیرو‌های آمریکایی و ناتو در این کشور حضور دارند این واژه کاربرد بیشتری یافته است. یکی از مباحث مطرح در این حوزه اظهارات و اقداماتی است که اخیرا از سوی پاکستان مطرح شده است.

ترافیک دیپلماتیک در جاده دمشق/ این پرونده را ظریف و روحانی قضاوت کنند/تغییر موازنه در سرزمین‌های اشغالیعمران خان نخست‌وزیر پاکستان طی سخنرانی خود در ایالت «خیبرپختونخواه» پاکستان در مورد همکاری با آمریکا برای به میز مذاکره کشاندن طالبان گفت که آمریکا که پیش از این پاکستان را به رفتار دوگانه در قبال طالبان متهم می‌کرد اکنون خواهان همکاری پاکستان برای فراهم کردن زمینه مذاکرات با طالبان است. وی افزود: اسلام‌آباد پیش از این هم بار‌ها اعلام کرده بود که مسئله افغانستان تنها از طریق مذاکرات قابل حل است و از این‌رو زمینه مذاکرات آمریکا با طالبان را فراهم کرد و اکنون مذاکرات بین طرفین در جریان است.
در همین حال شاه‌محمودقریشی به همراه یک هیأت سیاسی و نظامی برای شرکت در مذاکرات سه‌جانبه صلح وارد افغانستان شد و مورد استقبال معاون وزیر امور خارجه این کشور قرار گرفت. قرار است قریشی در مذاکرات سه جانبه پاکستان، چین و افغانستان برای برقراری صلح که در کابل برگزار می‌شود شرکت کند.

روزنامه رسالت در یادداشت امروز خود با عنوان «نسبت اعتراضات فرانسه و موجودیت اروپای واحد» چنین آورده است: نسبت‌سنجی اعتراضات جاری در فرانسه و تحولات فعلی و آتی در اروپای واحد، به یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های تحلیلگران مسائل اروپا و نظام بین الملل تبدیل شده است. آنچه مسلم است اینکه اعتراضات جاری در فرانسه، ماهیتی بنیادین و زیربنایی دارد. به عبارت بهتر، در اینجا ما با پدیده‌ای سطحی و روبنایی مواجه نیستیم.

ترافیک دیپلماتیک در جاده دمشق/ این پرونده را ظریف و روحانی قضاوت کنند/تغییر موازنه در سرزمین‌های اشغالی

نوع رفتار معترضین، شعار‌هایی که آن‌ها سر می‌دهند و خشمی که بر فضای تظاهرات حاکم است، نشان دهنده انفجار جامعه فرانسه و تمایل ذاتی آن مبنی بر گذار از وضعیت موجود است. بی دلیل نیست که سه بار عقب نشینی ماکرون در برابر معترضین منجر به پایان اعتراضات نشده است. ازسوی دیگر، "جلیقه زردها" در روز‌های نخست حضور خود در خیابان‌های پاریس و دیگر شهر‌های فرانسه، صرفا حکم "گروهی معترض" را داشتند، اما در مدتی کوتاه به "نماد گذار ساختاری در فرانسه" و حتی"نماد گذار از اروپای واحد" تبدیل شدند. در مقیاسی وسیع تر، جلیقه زرد‌ها به نماد "تقابل با نظام سرمایه داری" تبدیل شدند. مخاطب جلیقه زرد‌ها صرفا دولت ماکرون نیست بلکه سایر احزاب و گروهها، اعم از سوسیالیست و محافظه کار هستند که طی دهه‌های
اخیر، خصوصا پس از تشکیل اروپای واحد عملا قدرت هضم مطالبات مردمی را نداشته اند. بنابراین، اعتراض جلیقه زرد‌ها را نمی‌توان به یک اعتراض حزبی از سوی جریان‌های ملی‌گرا یا چپ‌های افراطی تقلیل داد. نباید فراموش کرد که اقشار مختلفی از مردم در میان جلیقه زرد‌ها حضور دارند. افرادی که لزوما متعلق به هیچ یک از جریان‌های سیاسی در فرانسه نیستند. هر چند جریان‌های افراطی در فرانسه سعی در یارگیری گسترده در میان معترضین هستند، اما آن‌ها نیرومحرکه اصلی اعتراضات در این کشور محسوب نمی‌شوند.

روزنامه جوان هم در یادداشت امروز خود با موضوع «مشروعیت امریکا به طالبان بعد از ۱۸ سال جنگ» آورده است: تقریباً از دهه دوم قرن بیست‌ویکم به بعد (۲۰۱۰)، موضوع صلح یکی از دغدغه‌های اصلی حکومت افغانستان بوده است. امریکا و ناتو که خود را متولّی ایجاد صلح و امنیت در افغانستان معرفی می‌کنند، برای فرار از شکست در مبارزه با تروریسم، رویکرد «مذاکره» را در کنار «مبارزه»، توأمان پیش می‌برند و به همین جهت نیز با فشار به پاکستان، خواهان آن هستند که اسلام‌آباد طالبان را ترغیب به انجام مذاکره کنند و به همین جهت نیز، چندین دور نشست چند‌جانبه را در کابل و اسلام‌آباد برگزار کردند، اما عملاً نتیجه‌بخش نبود. اعلام خبر مرگ «ملاعمر» در ۲۰۱۵ عملاً نشست‌های صلح را تحت تأثیر خود قرار داد و چند دسته شدن طالبان بر سر رهبری بین ملااختر منصور، ملادادالله و ملارسول، نیز موجب شد نشست‌های صلح به تعویق بیفتد و حملات طالبان در بین سال‌های پس از مرگ ملاعمر تا کنون، شدت گرفته، به طوری که اکنون گفته می‌شود طالبان بیش از ۵۰ درصد خاک افغانستان را تحت نفوذ و کنترل خود دارد.

ترافیک دیپلماتیک در جاده دمشق/ این پرونده را ظریف و روحانی قضاوت کنند/تغییر موازنه در سرزمین‌های اشغالی

روی کار آمدن دونالد ترامپ در امریکا و تعیین استراتژی جدید در جنوب آسیا که عمدتاً به فشار نظامی و سرکوب طالبان بیشتر تأکید شده بود، طی یک و نیم سال گذشته عملاً نتیجه معکوسی داشت. به این معنی که با افزایش حملات هوایی امریکایی‌ها بر مواضع طالبان، طالبان نیز حملات خود را گسترده‌تر کرد که نتیجه آن این شد که امریکا اکنون خواهان مذاکره مستقیم با نمایندگان اصلی طالبان است و چهار دور گفت‌وگوی «رودررو» با نمایندگان طالبان در دوحه قطر داشته است.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *