کارنامه عملیاتی لشکر محمد رسول الله (ص) در کتاب ضربت متقابل

14:27 - 09 مهر 1397
کد خبر: ۴۵۶۴۹۵
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
"ضربت متقابل" کتاب دوم کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله است که در این کارنامه عملیاتی این لشکر، در عملیات رمضان از تیر تا پایان شهریور ماه ۱۳۶۱ نگاشته شده است.

به گزارزش خبرنگار گروه فرهنگی ، "ضربت متقابل" کتاب دوم کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله است که در این کارنامه عملیاتی این لشکر، در عملیات رمضان از تیر تا پایان شهریور ماه ۱۳۶۱ نگاشته شده است.

"ضربت متقابل" در چهارده فصل با عناوین تدبیر تعقیب متجاوز، اهداف طرح عملیاتی کربلا، شناسایی و سازماندهی، تلاش‌های بازدارنده، ضربت متقابل، رخنه ناموفق، نبرد فطر، همت چاره ساز، انتخاب راه کار، مصاف با دژهای مثلثی، مثلث سوم، آخرین تمهیدات، واپسین تکاپو و ترازبندی نبرد رمضان شکل گرفته است.

اطلاعات این کتاب از طریق نوارهای گفت‌وگو با فرماندهان، جلسات، بیسیم‌های شب عملیات تا لحظه پایان عملیات، مصاحبه با خانواده‌های رزمندگان و... استخراج شده است، مرتب کردن این نوارها و مشخص کردن هویت و مسئولیت هر یک از افرادی که در حال صحبت است، با توجه به گذشت زمان و اینکه این لشکر 14 فرمانده داشته که در جلسات صحبت می‌کرده‌اند، کاری بسیار سخت بوده است.

کارنامه عملیاتی لشکر محمد رسول الله (ص) در کتاب ضربت متقابل

مقام معظم رهبری در دست نوشته‌ای بر حاشیه این کتاب آورده‌اند: کتاب‌هایی مانند «ضربت متقابل» و «همپای صاعقه» باید کتاب‌های رایج دست کارکنان در سطح سپاه و خانواده‌هایشان باشد. این کتاب نقش فرماندهان را در جنگ برجسته می‌کند که چگونه فرماندهان سپاه و ارتش وارد صحنه دفاع مقدس شدند و عملیات‌های موفقی را انجام دادند...وظیفه فرماندهان ترویج، نشر و عرضه این کتاب‌ها به حد کافی در جامعه است.

گفتنی است این کتاب اثر برگزیده دوازدهمین جشنواره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس در رشته پژوهش شده است.

در بخشی از این کتاب آمده است:«در این لحظه، نصرت الله قریب؛ فرمانده گردان حمزه سیدالشهداء (ع) با مرکز پیام "فتح – یک" تماس می‌گیرد:

قریب: احسان، احسان4!

همت: به گوشم قریب، همت هستم، به گوشم.

قریب: آقا جان؛ طرف راست ما [که باید گردان‌های تیپ 33 المهدی (عج) در آن وارد عمل می‌شدند] الآن چه وضعی دارد؟ طرف راست ما!

همت: خوب است. آنجا «المهدی (عج)» آمده جلو و نزدیک شده. تو بگو ببینم، وضعیت شما چطور است؟!

قریب: وضعیت ما خوب است؛ بچه‌های ما رفتند جلو.

همت: تا حالا چند تا از این خرچنگ [تانک] ها را زده‌اند؟! به کجا رسیده‌اند؟!

قریب: آقا جان! ما 3780 دور غذا خوردیم.‏‎(3780 قدم جلو رفته‌ایم)

همت: بله. به دشمن رسیده‌اید یا نه؟

قریب: بله. تانک‌هایش را هم زدیم!

همت: چند تا خرچنگ زدید؟!

قریب: هفت، هشت تا!. هفت، هشت تا!.

همت: مواظب باشید این پدر سوخته‌ها در نروند! والا، صبح زود، جان‌شان را سرخ می‌کنند و سراغ‌تان می‌آیند. خودتان را به چپ و راست باز کنید و منطقه را دقیق پاکسازی کنید!. همان [گردان] مقداد را که گفتم، آنجا بکارید و خودتان بروید جلو! مفهوم شد؟

قریب: بله، بله.همان کار را داریم می‌کنیم.

همت: سریع تر عزیزم! وقت را از دست ندهید. بقیه‌ی جا ها هم مشغول هستند، وضعیت کلی هم خوب است، بقیه هم دارند خوب پیش می روند.

قریب: بله، بله. موفق باشید.

همت: قربان تو.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *