زنان وفادار حاضر در كربلا

11:10 - 02 مهر 1396
کد خبر: ۳۴۹۹۸۳
دسته بندی: صفحه نخست ، عمومی
سالمندي بود كه شوهرش را داد، بچه‌ يازده ساله‌اش را به جبهه فرستاد و بعد هم سر بچه‌اش را كه بريدند و نزد او انداختند، سر بچه‌اش را بغل گرفت و گفت كه: الان از تو دلم شاد شد. از بچه گذشتم، اما از ياري حق و از ياري دين نگذشتم.

زنان وفادار حاضر در كربلابه گزارش ، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در برنامه ای که در تاريخ 90/03/19 با موضوع "زنان در كربلا" پخش شد در بخشی از سخنان خود گفت: "... چند تا زن ديگر را هم بگويم. اين‌ها هم در كربلا بودند. يكي يك زن سالخورده‌اي بود، در كربلا روز عاشورا حضور داشت، همه‌ي وقايع را ديد، همين كه همسرش شهيد شد، به فرزندش گفت: تو بايد به جبهه بروي! بچه‌اش يازده سالش بود، امام حسين(ع) به بچه گفت: تو برگرد! مادر تو شوهرش را از دست داده است، ديگر پسرش را از دست ندهد، يك داغ او را بس است. امام او را برگرداند.

مادر دفاع كرد و گفت: يعني چه؟ يعني من پهلوي پسرم باشم، تو ياور نداشته باشي؟ بچه‌ يازده ساله‌ من هم به مقداري كه توان دارد بايد از تو دفاع كند. هيچي! بچه‌ يازده ساله رفت و شهيد شد. اين هم يك خانم بود در كربلا! پيرزن هم بود. البته خيلي هم پير نبود. سالمند بود. سالمندي بود كه شوهرش را داد، بچه‌ يازده ساله‌اش را به جبهه فرستاد و بعد هم سر بچه‌اش را كه بريدند و نزد او انداختند، سر بچه‌اش را بغل گرفت و گفت كه: الان از تو دلم شاد شد. از بچه گذشتم، اما از ياري حق و از ياري دين نگذشتم.

ما بايد دين را ياري كنيم و يك جايي كه مي‌بينيم دين تحقير مي‌شود، بي‌غيرت نباشيم. عكس‌العمل نشان بدهيم. در اتوبوس يك كسي حرف باطل مي‌زند. در صف يك كسي حرف باطل مي‌زند. اگر حرف باطل زد لااقل نگاهش نكن، يعني عبوس كن! عبوس كردن وظيفه است. حديث داريم، خلاف كه ديدي، يا باقدرت جلويش را بگير، يا با زبان جلويش را بگير، يا با قيافه، عبوس كن!

خدا رحمت كند شهيد هاشمي نژاد را! مي‌گفت: رفتم منبر، زمان شاه ساواكي‌ها نشسته بودند، مي‌خواستند از من يك سوژه بگيرند، براي اينكه من را دستگير كنند، من را ببرند زندان! دولت شاه. مي‌گفت: يكي از اين ساواكي‌ها گفت: براي سلامتي اعلي حضرت شاهنشاه آريامهر صلوات، پاي منبر ما! منتظر بودند كه من يك كلمه‌اي بگويم، با همان كلمه دستاويز شود و من را در همان مسجد بگيرند و ببرند. من هم عبوس كردم، اينچنين كردم... مي‌گفت آن ساواكي را روي منبر لهش كردم، ضبط‌ها هم هيچي ضبط نكرد.

ماها وظيفه‌مان است. اين كه مي‌گويند حضرت عباس! عباس يعني عبوس مي‌كند. يعني يك هيبتي دارد كه ديگران از او وحشت دارند. نمي‌توانند روبروي او هر كاري بخواهند بكنند. يك جذبه‌اي دارد، مسلمان نبايد طوري باشد كه هركس روبرويش هر حرفي را بزند. هركس هرجايي مي‌خواهد، آقا يك شام درست كن، من او را مي‌آورم. يعني با شام، با يك بستني، با يك نمي‌دانم... يك خانم ديگر...

مسلم بن عوسجه از چهره‌هاي كربلا بود، از ياران امام حسين، تا شهيد شد همسرش باز به بچه‌اش گفت: جبهه برو! باز امام فرمود: خانم تو داغ شوهر ديدي، اين بچه ديگر براي خودت باشد. فرمود كه نمي‌شود! به پسر گفت: برگرد. گفت: مادرم به من لباس جنگ پوشانده! گفت: پدرت شهيد شد حسين نبايد تنها بماند. اينها چه كساني بودند؟ الآن مثلاً با خودمان مقايسه كنيم. زنهاي ما با زنهاي... يك خانم ديگر...

هاني بن عروه را در فيلم مختار ديديد. ميزبان حضرت مسلم بود. هاني بن عروه شهيد شد، باز همسرش، به اتفاق فرزندش اينها در مخفي‌ گاه بودند بعد از چند روز خودشان را به كربلا رساندند، و پسرش يحيي هم شهيد شد. يعني شوهرش هاني بن عروه شهيد شد، يك مدتي مخفي بودند، بين مسلم و كربلا چند روزي فاصله شد. همين كه شنيد امام حسين كربلا است، اين زني كه شوهرش شهيد شده، بچه‌اش را برداشت كربلا رفت، به بچه‌اش هم گفت: برو جبهه يار امام حسين باش.

هم شوهر داد، هم بچه داد. خانم هاني بن عروه! مي‌ارزد كه ما گاهي ببينيم چه كساني بودند، اينها سازنده است. نه اينكه كوه هيماليا چند متر است؟ نه اينكه در كتاب‌هاي عربي ما مي‌نويسند «العصفور طار» گنجشك پريد. خدا مي‌داند در كتاب‌هاي درسي ما چيزهايي است كه يك ذره اثر ندارد. يعني هيچ نداني طوري نمي‌شود، بداني هم جايي آباد نمي‌شود. ما بايد اينها را بدانيم.

تاريخ اسلام چه كساني را تربيت كرده است؟ اينكه مي‌گويند: زن بشكن است، نخير زن نشكن است. آخر كسي شوهرش شهيد شود و به بچه‌اش هم بگويد: كربلا برو..."



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *